احقاق حقوق مردم ویا اتلاف آن قسمت پنجم
میرعبدالواحد سادات میرعبدالواحد سادات

 

تذکر: بعد از نشر بخش های قبلی این نبشته، تعدادی زیادی از هموطنان با ارسال ایمیل و تماس تلفونی ذره نوازی فرموده و این کمترین را مورد تفقد قرار داده و با اظهار نظریات تکمیلی، انتقادی و پیشنهادات سازنده مرا رهنمایی نموده اند که از تمام آنان اظهار سپاس و منتظر نظر، نقد و تکمله بیشتر آنها میباشم. در هفتۀ گذشته با دو نظر از هموطنان برخوردم که سابقه سیاسی مرا محرک تحریر این نبشته قیاس فرموده اند که قیاس مع الفارق است؛ در حالی که انگیزۀ تحریر این نبشته پرداختن به مصائب و مسائل وطن است که در لابلای بخش های قبلی به وضاحت تذکار یافته است.

ـ انتقاد از خود و نقد گذشته :

در پروسۀ شناسائی به حقایق و رفتن بطرف عدالت، باید اصل انتقاد پذیری و انتقاد از خود و نقد گذشته به روش عام مبدل گردد. باوجود انتقادات زیادی که بر ح. د. خ. ا (حزب وطن) صورت میگیرد، نباید فراموش کرد که این حزب در انتقاد از گذشتۀ خود پیشگام بوده چنانچه داکتر نجیب الله این موضوع را در زمان حاکمیت آن حزب چنین بازتاب داده است:

«به عوض کور، کالی، ډوډی، برای مردم قبر، کفن و مرمی دادیم.» صبغت الله مجددی که به صراحت لهجه شهرت دارد، در زمانیکه «ممثل دولت اسلامی مجاهدین» بود و هم در سالهای بعد از آن، کارنامه های تنظیم های جهادی را مورد انتقاد قرار داده است و چنانچه در مصاحبه با طلوع نیوز میگوید: «... کارهای را که این رهبران ... کردند، درین چند سال، خانه ها را ویران کردند، حیثیت ملت را بر زمین زدند، و چند هزار، بیست، سی هزار مردم را به قتل رسانیدند...».

رئیس جمهور کرزی نیز چندین بار قتل، کشتار وتباهی مردم در دوازده سال اخیر و احوال نابسامان و فساد و... سالهای حاکمیت خویش را با لحن انتقادی توضیح داده است.

عدم روحیۀ انتقاد پذیری در مجموع ابعاد سیاست افغانستان، باعث گردیده تا در فرهنگ عمومی جامعه جای نقد خالی باشد. متأسفانه در بسیاری موارد جای نقد وانتقاد سالم و سازنده را دشنام، هتاکی و انتقام کشی گرفته است. افزود بر نقد وانتقاد، بسیار ضرور است تا عاملین جنگ ها وکشتار مردم در عذرخواهی، ابراز معذرت و بیان حقایق تشویق گردند، از مجموع عاملین حوادث هولناک دهۀ نود، تنها عبدالرشید دوستم (با هر انگیرۀ که بوده است) درین عرصه پیشگام گردیده است.

ـ تساهل، مدارا وتحمل:

فرهنگ همدیگر پذیری، تساهل، تحمل و مدارا از ارکان عمدۀ دستیابی به صلح پایدار و ثبات محسوب میگردد. دشمنان تاریخی افغانستان در نقش مدافعین دروغین اسلام در اوایل قرن بیست ازکشتن « لاتی» و دراخیرآن قرن از کشتن «کمونیست» فخر فروخته اند و در اوایل قرن جاری از کشتار سرباز و منسوبین قوای مسلح، بمثابه وجیبۀ دینی شرارت پیشه گان و دهشت آوران، صحبت مینمایند. (عکس ها و ویدوهای زیادی از برخورد غیر انسانی، تحقیر، توهین، شکنجه وآتش زدن اسیران منسوب قوای مسلح در یوتیوب و سایر منابع جود دارد).

این پلان دشمنان تاریخی افغانستان، که با تبلیغات زهرآگین انجام یافته و مییابد، روحیۀ تخاصم و دشمنی را دامن زده، باعث نفاق و انقطاب شدید در جامعه شده است. در عقب این جنگ روانی ـ تبلیغاتی به خاطر تسخیر و تخدیر اذهان جوانان افغان، تا سرحد انتحار، مولاناهای دجال پاکستان و شیوخ دهشت افگن عرب و متعصبین قم، قرار دارند. بدینرو اندیشه های انسانی تساهل، مدارا و تحمل که در فرهنگ افغانستان سابقۀ طولانی دارد؛ باید بطور گسترده در جامعه پخش گردد. درین راستا نه تنها دولت، نهاد های سیاسی، فرهنگی و جامعۀ مدنی مسئولیت دارند، بلکه هر افغان با احساس و بادرک مکلفیت دارد تا درین عرصه تلاش نماید. (متأسفانه در بیرون از افغانستان تعدادی از روشنفکران بر عکس آن عمل مینمایند و انتقام گیری از رقبای سیاسی را به جای عدالت خواهی واقعی قرار داده اند.)

پخش و توسعۀ مدارا، تساهل و تحمل، از عوامل مؤثر تأمین حقوق بشر، حاکمیت قانون و دیموکراسی در جامعۀ افغانستان پنداشته میشود. مؤسسۀ ملل متحد در سال 1995 میلادی تعرف جالبی را از مدارا ارائه کرده است که مکمِل بسیار خوبی برای این بحث خواهد بود:

«... مدارا نه تنها یک وظیفۀ اخلاقی، بلکه یک تعهد سیاسی است، مدارا فضیلتی است که صلح را محقق و فرهنگ صلح راجاگزین فرهنگ جنگ میسازد.»

ـ تبلیغ وتعمیم مستدام حقوق بشر:

بسیار ضرور است تا مفاهیم اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و مفاد وارزش های مندرج در اسناد بین المللی ناشی از آن طور مستدام برای مردم توضیح گردد. تعمیم کلتور حقوق بشر( human rigts Culture of) به حیث یکی از وظایف اساسی دولت، نهادهای مدنی، اجتماعی و فرهنگی محسوب میگردد. وزارت معارف، مطبوعات و رسانه ها باید پروگرام های خاص رادر زمینه طرح وعملی نمایند.

تا زمانیکه احترام به حقوق بشر( Respect for human rigts) به یک اصل در جامعه و برای شهروندان، مبدل نگردد، جلوگیری از نقض حقوق بشر میسر نه خواهد گردید.

ـ اصلاح وایزاد در قوانین داخلی:

بسیار ضرور است تا در قوانین داخلی در موارد آتی تغییرات به وجود آید:

الف. مطابقت قوانین داخلی با کنوانسیون های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است.

ب. ساختن قوانین جدید و متمم به خاطر تطبیق کنوانسیون های متذکره در افغانستان.

ج. تعریف و تسجیل جرایم ضد بشری و ضد حقوق بشر و جنایات جنگی در قوانین افغانستان.

تحقق عدالت واقعی در عمل:

با آنچه گفته آمدیم تحقق عدالت در مجموع و منجمله «عدالت انتقالی» زمانی ممکن ومیسر خواهد بودتا:

ـ بحران مشروعیت مهار گردد.

ـ دولت مشروع و ملی به وجود آید.

ـ حاکمیت قانون تحقق گردد.

ـ قوۀ قضائیۀ مستقل به وجود آید که بتواند عدالت را تطبیق وتضمین نماید.

دراینصورت و درصورت تعهد سیاسی ــ رسمی درعرصۀ ملی و بین المللی (چنانچه در بخشهای قبلی تذکریافت)، میتوان بخاطر تحقق عدالت واقعی مطمئن گردید.

نیلسن ماندیلا، قهرمان صلح، آشتی و مصالحه که توانست پروژۀ عدالت انتقالی را به بهترین وجه آن در جامعۀ پراز تضاد، تناقض و آشوب زدۀ افریقای جنوبی، محقق سازد، در رابطه تجارب خویش را چنین بیان مینماید: «زمانی که جهان با حاکمیت قانون، شفافیت، دیموکراسی و حقوق بشر مواجه میباشد، اینجاست که مسئلۀ عدالت انتقالی مطرح میگردد و به همین منظور این پروژه باعث انکشاف و دیموکراتیزه شدن میگردد.»

***

با این امید واری که در پرتو حاکمیت قانون، تطبیق عدالت واقعی زمینۀ آنرا فراهم آورد تا هیچ مجرمی از چنگال قانون نجات نه یابد.

این امیدواری زمانی یک سراب کاذب نخواهد بود، که افغانان با چنگ زدن به وحدت ملی (که هست وبود افغانستان در گرو آن است) منافع کشور و مردم را در صدر تمام اهداف و خواسته های خویش قرار دهند و به خاطر حفظ و بقای افغانستان که آنهم بدون انکشاف و ترقی میسر نخواهد بود، صادقانه و با عبرت از درسهای دردناک تاریخ، گام بگذارند.

آنچه در ذهن این حقیر مقدور بود؛ به حیث یک شخص مستقل و غیروابسته به احزاب موجود سیاسی و بر مبنای حب الوطن من الایمان، با کمال احترام در پنج بخش به خدمت خوانندگان گرانقدر و هموطن عزیز ارائه گردید تا در پرتو نقد و نظر استادان و بزرگان در بحث های اختصاصی و مسلکی، مفاهیم و مطالبی را مشخص تر و گسترده تر، انکشاف بدهیم. پایان

نظر، نقد و تکملۀ شما را پیرامون موضوع به این آدرس منتظرم:

mir-sadat@hotmail.com






November 25th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات